کرگدنها دشمن ندارند؛ دوست هم ندارند تنها سفر میکنند و اگر سر حوصله باشند اجازه میدهند که پرندگان کوچک رویشانه شان بنشینند و شکارهای کوچک خودشان را بیابند، اما کرگدنها نه شکار میکنند و نه شکار میشوند. خوراکشان علفهای خودرو است و سیب ترش ....کرگدنها رو به انقراضاند و جز سوسکها و یکی دو جانور دیگر تنها موجوداتی هستند که از عهد دایناسورها تا امروز دار وجود را تاب آوردهاند؛ صبور و منتظر و تنها و کمی افسرده. کرگدنها پوست کلفتی دارند که قدرت تحمل سختیها را برایشان هموار ساخته، اما در عوض دل نازکی دارند که به آه مظلومی در دلِ سیاه شب در اعماق جنگل میشکند و اگر خوب دقت کنید داخل گودی چشمان کم سویشان کیسه اشکی است که صورت پرچین و چورکشان راتر میکند... کرگدنها نه میتوانند به چپ نگاه کنند و نه به راست و نه به پشتسر. شاید در فراروی خویش هم افقی نبینند .
چند لحظه پیش احساس نادر و عجیبی داشتم... احساسی که از درون قلیان داشت...
خوشحال بودم ؛ دل زنده به اون که دور و بر خودمون هم انسانهایی با خصوصیات نسبی کرگدنها وجود دارند...
انسانهایی که هنوز کشف نشده اند ؛ مظلوم واقع می شوند... کسی اوونها رو تحویل نمی گیره....!!!
کاش من هم برخی خصوصیات کرگدن رو داشتم...
پست جالبی بود...
موفق باشید
سلام... آنقدر زیبا نوشتی که فکر کردم در مورد یک پروانه داری صحبت می کنی ... موفق باشی... در پناه حق
سلام
وبلاگ زیبایی داشتی امیدوارم موفق باشی
زمستونِ خدا سرده ٬ دمش گرم
زمینو مثلِ یخ کرده ٬ دمش گرم
تو آئین خدا لوطی گری نیست
خدا نامردِ نامردِ ٬ دمش گرم
....
طفلکی کرگدنها. می دونم چرا افسرده ان. هر وقت میان پای کوبی کنن زمین لرزه می شه. می دونم چرا دل رحمن. چون دیر به دیر زمین لرزه می شه. می گن سونامی تقصیر عروسی نهنگها بوده. راست می گن؟