یه دیوونه که روی برفها بهت کولی میده! یه دیوونه که دستهایت رو با نفساش گرم میکنه! یه دیوونه که به مناسبت ۲۳ سالگیت باید ۲۳ بار ماچت کنه ! یه دیوونه که بهت شیرجه زدن در برف یاد میده! یه دیوونه که وقتی پات سُر میخوره دستت رو محکم میگیره و نمیذاره بیفتی! یه دیوونه که باهاش روی برفها دراز میکشی و به آسمان خیره میشی! اونقدر که برف بالاخره بند میاد... یه دیوونه که از اون بالا باهاش قِل میخوری میای پایین! بعد دوباره بالا! دوباره پایین! یه دیوونه که تا خود صبح هم میتونی باهاش قهقهه بزنی... یه دیوونه... که باعث میشه بعد از مدتها برای چند ساعت احساس خوشبختی بکنی! و بدون اینکه خودت بفهمی چشمهات مثل قدیمها برق بزنه! یه دیوونه که صدای خندههاتون با هم تا خود آسمون میرسه !
یه دیوونه که روی برفها بهت کولی میده!
یه دیوونه که دستهایت رو با نفساش گرم میکنه!
یه دیوونه که به مناسبت ۲۳ سالگیت باید ۲۳ بار ماچت کنه !
یه دیوونه که بهت شیرجه زدن در برف یاد میده!
یه دیوونه که وقتی پات سُر میخوره دستت رو محکم میگیره و نمیذاره بیفتی!
یه دیوونه که باهاش روی برفها دراز میکشی و به آسمان خیره میشی! اونقدر که برف بالاخره بند میاد...
یه دیوونه که از اون بالا باهاش قِل میخوری میای پایین! بعد دوباره بالا! دوباره پایین!
یه دیوونه که تا خود صبح هم میتونی باهاش قهقهه بزنی...
یه دیوونه... که باعث میشه بعد از مدتها برای چند ساعت احساس خوشبختی بکنی! و بدون اینکه خودت بفهمی چشمهات مثل قدیمها برق بزنه!
یه دیوونه که صدای خندههاتون با هم تا خود آسمون میرسه !
آخ که چقدر من این دیوونهها رو دوست دارم!!!
سلام!
خیلی عالی بود!
موفق باشی
صدر
سلام دوست عزیز ... چهار خط پر از احساس نوشتی ... داشتم به خودم ترحم می کردم ... مطلبت خیلی قشنگه ... کاش می تونستم معنیش رو بفهمم .
از اینکه منو قابل می دونی و به وبلاگ خودت سر می زنی ؛ متشکرم
خدا به همراهت
سلام. چه وبلاگ قشنگی دارید ...
مطالبتونم دارم می خونم قشنگن.
امیدوارم موفق باشید. یه سرم به ما بزن خوشحال می شم
مجید جان خیلی قشنگ بود