سلام...

مثل همیشه از خونه می رم بیرون...

من همون منم...شهر همون شهر...مسیر همون مسیر همیشگی...

ولی.....امروز مثل روزای قبل نبود...یه فرقی داشت...یه فرق بزرگ...

آسمون یه رنگ دیگه بود شاید منم یه من دیگه...

محرم اومده...محرمی که مدتی بود صدای پاش میومد...

تو هم اونو شنیدی؟

پرچم ها ..اطلاعیه ها...عکس ها...همه با آدم حرف می زدن...می گفتن:

یک سال از محرم پارسال گذشت و بازم شانس اینو داشتی که صدای پای محرم

رو بشنوی... مواظب باش که سال دیگه شاید...

ولی نه ما جوونا کجا و این حرفا کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟زوده !!!!!!!!!!

ولی نه فکر که می کنم می بینم خیلی دیره خیلی دیر...

اگه منم مثل.....وای....................

آهای صدامو می شنوی........!!!!!!!!!!!!!

این دفعه قول می دم قدرت و بدونم...قول می دم!!!!!!!!!!!

فقط بذار یه بار دیگه ......................

 

محرم من با تو حرف می زنم....

محرم صدامو می شنوی

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مسعود یکشنبه 16 بهمن 1384 ساعت 02:06 ق.ظ http://lvlasood.blogsky.com

سلام
خیلی جالب بود مخصوصا این مطلب قبلی
بازم بهت سر میزنم
اگه خواستی هم تا بلینکیم

تنها یکشنبه 16 بهمن 1384 ساعت 02:08 ق.ظ http://www.ebad.blogsky.com

محرم ماه الفت با جنون است
چراغ کوچه هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و خنجر
نمایان می کند حنجر به حنجر
غم زهرا مرا سوز درون داد
دل حیدر به من شور جنون داد
حسین آمد به زخم دل نمک ریخت
مرا با شور عاشورا در آمیخت
مرا سودای زینب در به در کرد
نصیبم جرعه ای خون جگر کرد
ز فرط تشنگی بی تاب گشتم
عطش دیدم زخجلت آب گشتم
چه ها گویم ز مشک تیر خورده
ز دست ساقی شمشیر خورده
به خاک افتاد مشک از دست ساقی
دو عالم پر شد از بوی اقاقی
مشامم پر شد از داغ شهیدان
که می گردم بیابان در بیابان
اگه دوست داشتی بیا پیشم وبت خیلی نازه اما ...
اما اون بویی رو که باید بده نمی ده

امیر یکشنبه 16 بهمن 1384 ساعت 10:16 ق.ظ http://pws.blogsky.com

ایام محرم رو به همتون تسلیت می گم

ای کاش آب بودم

گرمی شد آن باشی که خود می خواهی

آدمی بودن حسرتا مشگلی ست در مرز ناممکن

نمی بینی؟

ای کاش آب بودم به خود می گویم

نهالی نازک به درختی گلشن رساندن را

تا به زخم تبر بر خاکش افکنند درآتش سوختن را؟

یا به سیراب کردن لب تشنه ای

رضایت خاطری احساس کردن

حتا اگر به زانو نشانده اند

در میدانی جوشان ازآفتاب و عربده

تا به شمشیری گردنش بزنند؟

حیرتت را بر نمی انگیزد؟

قابیل برادر خود شدن

یا جلاد دیگراندیشان

می دانم می دانم می دانم

با این همه ای کاش آب می بودم

گرتوانستمی آن باشم که دل خواه من است

آه کاش هنوز به بی خبری

قطره ای بودم پاک ازنمباری به کوهپایه ای

نه در این اقیانوس کشاکش بیداد

سرگشته موجی بی مایه

!ELDIABO چهارشنبه 19 بهمن 1384 ساعت 10:48 ق.ظ http://360.yahoo.com/lvlahdi2002001

سلام
امسال محرم اون شور و حال قبل رو نداره
نمی دونم شاید چون هوا سرده
اینیکه گفتم جو بیرون بود
اما از همون اول محرم دل ما هم سیاه پوش می شه
مثل همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد